هوش مصنوعی: شاعر در این متن از بی‌عدالتی و نبود انصاف در جامعه شکایت می‌کند. او بیان می‌کند که انصاف مانند عنقا (پرنده افسانه‌ای) نایاب شده و مردم این زمانه به بخل و طمع آلوده شده‌اند. شاعر با اشاره به بردباری خود و بی‌تفاوتی دیگران، از نبود عدالت و انصاف در جامعه گلایه می‌کند و توصیه می‌کند که از مردم این زمانه انتظار انصاف نداشته باشیم.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم انتزاعی و انتقادی نسبت به جامعه است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار می‌باشد. همچنین استفاده از استعاره‌ها و اشارات ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۵۱۶۳

مدار چشم ازین کور باطنان انصاف
که گشته است به عنقا هم آشیان انصاف

زبس به فرق لگد خوردم و ننالیدم
به بردباری من داد آستان انصاف

به سیم قلب خریدند ماه کنعان را
نمی دهند هنوز اهل کاروان انصاف

مباد لب به حدیث طمع بیالایی
نمی دهند ز بخل اهل این زمان انصاف

شکر به سعی بهار از زمین شوره نرست
مجو ز مردم این تیره خاکدان انصاف

تو نیز گوشه بگیر از جهانیان صائب
کنون که گوشه گرفته است از جهان انصاف
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۱۶۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۱۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.