هوش مصنوعی:
این شعر از صائب تبریزی به سرنوشت تلخ و ناگوار انسانها میپردازد که گویی از ابتدا با زهر و رنج آمیخته شده است. شاعر از حرص و طمع انسانها برای نان، ترس از عذاب اخروی، و رنجهای روحی و جسمی آنان سخن میگوید. همچنین، او از ناامیدی و فرار از رفتارهای ناپسند مردم شکایت کرده و به وحدت و پناه بردن به خدا اشاره میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی، انتقادهای اجتماعی پیچیده، و استفاده از استعارههای سنگین ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال نامفهوم یا سنگین باشد. درک این شعر نیاز به تجربه و شناخت بیشتری از زندگی و مسائل انسانی دارد.
غزل شمارهٔ ۵۱۹۰
نقش و نگار مار بود سرنوشت خلق
با زهر کرده اند همانا سرشت خلق
هر خوشه صد زبان ملامت کشیده است
زنهار چشم رزق نداری ز کشت خلق
از بهر نان در آتش حرصند روز و شب
بود از گل تنور همانا سرشت خلق
مردم ز بیم آتش دوزخ درآتشند
مارا خدا پناه دهد از بهشت خلق
سوزن به دل ز رشته مریم شکسته ام
برزخم من چه بخیه زند دست رشت خلق؟
چون غنچه بالشم سر زانوی وحدت است
در زیر سنگ نیست سر من زخشت خلق
با صد چراغ می طلبم عیب خویش را
کو فرصتی که فرق کنم خوب وزشت خلق؟
در تنگنای بیضه عنقا گریخته است
صائب ز بس رمیده از اطوار زشت خلق
با زهر کرده اند همانا سرشت خلق
هر خوشه صد زبان ملامت کشیده است
زنهار چشم رزق نداری ز کشت خلق
از بهر نان در آتش حرصند روز و شب
بود از گل تنور همانا سرشت خلق
مردم ز بیم آتش دوزخ درآتشند
مارا خدا پناه دهد از بهشت خلق
سوزن به دل ز رشته مریم شکسته ام
برزخم من چه بخیه زند دست رشت خلق؟
چون غنچه بالشم سر زانوی وحدت است
در زیر سنگ نیست سر من زخشت خلق
با صد چراغ می طلبم عیب خویش را
کو فرصتی که فرق کنم خوب وزشت خلق؟
در تنگنای بیضه عنقا گریخته است
صائب ز بس رمیده از اطوار زشت خلق
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۱۸۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۱۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.