هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و وابستگی خود به معشوق سخن می‌گوید. او معشوق را منبع عقل، جان، و رحمت خود می‌داند و از تأثیرات عمیق او بر زندگی خود سخن می‌گوید. شاعر همچنین از جدایی و دوری از معشوق ابراز ناراحتی می‌کند و از او می‌خواهد که به یاد او باشد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعری کلاسیک ممکن است برای سنین پایین‌تر چالش‌برانگیز باشد.

غزل شمارهٔ ۳۱۱۵

در لُطف اگر بِرَوی، شاهِ همه چَمَنی
در قَهْر اگر بِرَوی، کُهْ را زِ بُن بِکَنی

دانی که بر گُلِ تو، بُلبُل چه ناله کُند؟
اَبْلَی الْهَویٰ اَسَفا یَوْمَ النَّویٰ بَدَنی

عقل، از تو تازه بُوَد، جانْ از تو زنده بُوَد
تو عقلِ عقلِ مَنی، تو جانِ جانِ مَنی

من مَستِ نِعْمَتِ تو، دانم زِ رَحْمَتِ تو
کَزْ من به هر گُنَهی، دل را تو بَرنَکَنی

تاجِ تو بر سَرِ ما، نورِ تو در بَرِ ما
بویِ تو رَهبرِ ما، گَر راهِ ما نَزَنی

حارِس تویی رَمَه را، ایمِن کُنی همه را
اَهْلُ الْهَویٰ اَمِنُوا فی ظِلِّ ذِی الْمِنَنِ

آن دَم که دَم بِزَنَم با تو، زِ خود بِرَوَم
لَوْ لا مُخاطَبَتی اِیّاکَ لَمْ تَرَنی

ای جان، اسیرِ تَنی، وِیْ تَن، حِجابِ مَنی
وِیْ سَر، تو در رَسَنی، وِیْ دل تو در وَطَنی

ای دل، چو در وَطَنی، یاد آر صُحبَتِ ما
آخِر رَفیقْ بُدی، در راهِ مُمْتَحَنی

اِنَّ الْکِرامَ اِذا ما اَسْهَلوا ذَکَروا
مَنْ کانَ یَأْلِفُهُمْ فِی الْمَنْزِلِ الْخَشِنِ
وزن: مستفعلن فعلن مستفعلن فعلن (بسیط مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۱۱۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.