هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از حسرت و ناامیدی خود از عشق و محبوبی که خشک و بیاحساس شده است، سخن میگوید. او از نرسیدن به آرزوهایش و تلخیهای عشق شکایت دارد و با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند خط محبوب خشک، غبار خاطر، و دیده یعقوب خشک، احساسات خود را بیان میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات تاریخی و ادبی مانند اشاره به یعقوب و کنعان نیاز به دانش پیشینه دارد.
غزل شمارهٔ ۵۲۰۲
بیشتر شد حسرتم از خط آن محبوب خشک
می شود افزون غبار خاطر از مکتوب خشک
در بهار خط که گلریزان ابر رحمت است
تر نشد کام امید من ازان محبوب خشک
گر زخوبان حاصل عاشق همین دیدن بود
نیست فرق از صورت دیوار تا مطلوب خشک
دود ازکنعان برآمد، بوی پیراهن کجاست؟
تاشود چون نرگس تر، دیده یعقوب خشک
تا نهال قامت شاداب اورادیده اند
سرو می آید به چشم قمریان چون چوب خشک
زاهدان تیغ زبان برخاکساران می کشند
در زمین نرم طوفان می کند جاروب خشک
از خطش صائب امید چرب نرمی داشتم
عاقبت سوهان روح من شد آن مکتوب خشک
می شود افزون غبار خاطر از مکتوب خشک
در بهار خط که گلریزان ابر رحمت است
تر نشد کام امید من ازان محبوب خشک
گر زخوبان حاصل عاشق همین دیدن بود
نیست فرق از صورت دیوار تا مطلوب خشک
دود ازکنعان برآمد، بوی پیراهن کجاست؟
تاشود چون نرگس تر، دیده یعقوب خشک
تا نهال قامت شاداب اورادیده اند
سرو می آید به چشم قمریان چون چوب خشک
زاهدان تیغ زبان برخاکساران می کشند
در زمین نرم طوفان می کند جاروب خشک
از خطش صائب امید چرب نرمی داشتم
عاقبت سوهان روح من شد آن مکتوب خشک
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۲۰۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۲۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.