هوش مصنوعی: این متن شعری است که از تشبیه‌ها و استعاره‌های غنی برای بیان احساسات شاعر درباره خشکی، بی‌آبی، و دوری از معشوق استفاده می‌کند. شاعر از عناصری مانند خاک، خشکی، و بی‌آبی برای نشان دادن رنج و حسرت خود بهره می‌برد و در عین حال، به مفاهیمی مانند قناعت، عشق، و مرگ نیز اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی بالا نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد.

غزل شمارهٔ ۵۲۰۴

نیست نم در جوی من چون گردن مینای خشک
یک کف خاک است برسرمغزم از سودای خشک

نقطه خال پریرویی اگر مرکز شود
می توان صددور چون پرگارزد باپای خشک

می شود نقد حیاتش همچو قارون خرج خاک
هرکه از عقبی قناعت کرد با دنیای خشک

نسبت دشت ختن باوادی مجنون خطاست
لاله را خون درجگر شد مشک ازین صحرای خشک

نیست غیر از مغز ما سوداییان بی دماغ
زیر چرخ آبگون پیدا شود گر جای خشک

در سر کوی تو پایم تا به زانو در گل است
من از دریا گذشتم بارها با پای خشک

می رساندم پیش ازین از شیشه خالی شراب
می خلد می در دلم امروز چون مینای خشک

قمریان را در نظر گشته است چون سوهان روح
پیش نخل آبدارش سرو رابالای خشک
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۲۰۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۲۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.