هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر درد و رنج انسان در جهان است. شاعر از اندوه‌ها، داغ‌ها و حوادث زندگی سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که پاکی و خلوص تنها با عشق و فداکاری به دست می‌آید. او از عشق به عنوان نیرویی متعالی یاد می‌کند که می‌تواند قلب و جان را پاک کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر وجود دارد که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و اندوه ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۵۲۱۸

دل را نکند گریه ز اندوه جهان پاک
ازداغ به باران نشود لاله ستان پاک

از پرتو خورشید دلم داغ و کباب است
کآمد به جهان پاک وبرون شد ز جهان پاک

سیلاب حوادث شود افسانه خوابش
آن را که بود خانه ز اسباب جهان پاک

چون تیر هدف رانکنی دست درآغوش
تا خانه خود رانکنی همچو کمان پاک

در حوصله اش قطره شود گوهر شهوار
آن را که بود همچو صدف کام و دهان پاک

گر غوطه به دریا دهیش پاک نگردد
هرکس که نشد ازنظر پیر مغان پاک

بر سر زدم از بس که بیطاقتی شوق
شد بادیه عشق تو از سنگ نشان پاک

خون می خورم از غیرت آن تیغ که کرده است
از صفحه رخسار تو خط را به زبان پاک

خون سنگ که از پرتو خورشید شود لعل
از عشق مراگشت دل و جان و زبان پاک

در هیچ دلی نیست غم رزق نباشد
صائب نشد این سفره ز اندیشه نان پاک
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۲۱۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۲۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.