هوش مصنوعی: شاعر در این متن از سفر روحانی و عرفانی خود سخن می‌گوید که سال‌ها در جست‌وجوی حقیقت و پاکی دل بوده است. او از رنج‌ها و تجربه‌هایش می‌گوید که چگونه او را به بلوغ روحی و معنوی رسانده‌اند. شاعر خود را همچون ذره‌ای می‌داند که با عشق عالم‌سوز به نور تبدیل شده و بر زمین و آسمان روشنی می‌بخشد. همچنین، او از بیگانگی با جهان مادی و دل‌تنگی از خود سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات به رنج و داغ عشق نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

غزل شمارهٔ ۵۳۰۴

سالها گرد زمین چون آسمان گردیده ام
تا چنین صافی دل و روشن روان گردیده ام

سبز گردیده است چون طوطی پروبالم ز زهر
تا درین عبرت سرا شیرین زبان گردیده ام

استخوانم را هما تعویذ بازو می کند
تا نشان تیر آن ابرو کمان گردیده ام

هر گلی داغی و هر خاری زبان شکوه ای است
گرد این گلزار چون آب روان گردیده ام

زندگی در چار دیوار عناصر چون کنم
من که در دامان دشت لامکان گردیده ام

سایه من گر چه می بخشد سعادت خلق را
از جهان قانع به مشتی استخوان گردیده ام

نیست آبی غیر آب تیغ با من سازگار
من که از زخم نمایان گلستان گردیده ام

ذره ام اما ز فیض داغ عالمسوز عشق
روشنی بخش زمین و آسمان گردیده ام

بی دماغی صائب از عالم مرا بیگانه کرد
با که سازم من که از خود دلگران گردیده ام
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۳۰۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۳۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.