هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج عاشقی است که در عشق سوخته و از فراق و ملامت‌ها رنج می‌برد. شاعر از سنگ‌دلی معشوق و سختی‌های دوران می‌نالد، اما عشق او چنان است که همچون پرنده‌ای آتشخوار، از هیچ چیزی نمی‌هراسد. شعر پر از تصاویر شاعرانه مانند اشک یتیم، سنگ خاره، و آتش است که عمق احساسات شاعر را نشان می‌دهد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم نمادین ممکن است برای خوانندگان جوانتر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۵۳۰۵

می دود اشک یتیمی بس که بر رخساره ام
سینه چون کشتی به دریامی زند گهواره ام

بس که درد او دل سخت مرا درهم فشرد
نقش می گیرد به خود چون موم سنگ خاره ام

سنگ طفلان چون فلاخن بال پرواز من است
سختی دوران چه سازد بدل چون خاره ام

نونیاز عشق چون فرهاد و مجنون نیستم
بود از سنگ ملامت مهره گهواره ام

شرم رخسار تو می سوزد پرو بال نگاه
نیست حاجت روی گردانیدن از نظاره ام

دانه من چون شرار از سنگ می آید برون
فارغ است از فکر روزی مرغ آتشخواره ام

بیخودی چون غنچه در من دست و دل نگذاشته است
می کند باد سحر گاهی گریبان پاره ام

بیستون عشق چون من کارپردازی نداشت
حیرت دیدار او کرد این چنین بیکاره ام

نیست ریگ تشنه لب را سیری از آب روان
از غم عالم نیندیشد دل غمخواره ام

دیدن یک روی آتشناک را صد دل کم است
من به یک دل عاشق صد آتشین رخساره ام

بس که صائب ریزد از چشمم سرشک آتشین
رشته شمع است گویی رشته نظاره ام
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۳۰۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۳۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.