هوش مصنوعی: شاعر در این متن از دردها و رنج‌های درونی خود سخن می‌گوید. او از جنون، ملامت، و دل‌های شکسته یاد می‌کند و با تصاویری مانند گلستان، دبستان، و طفلان صدپاره، احساسات خود را بیان می‌نماید. همچنین، از اشک، داغ، و جهان‌گریزی صحبت می‌کند و نشان می‌دهد که دیگر التفات به ثوابت و سیارات ندارد.
رده سنی: 18+ این متن دارای مضامین عمیق عرفانی و احساسی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۵۳۰۷

داشت از طفلی جنون جا در دل آواره ام
بود از سنگ ملامت مهره گهواره ام

همچو اوراق گلستان زاول نشو و نما
هم دبستان بود با طفلان دل صدپاره ام

پیشتر زان کز شفق رنگین شود جام هلال
کاسه در خون جگر می زد دل خونخواره ام

پیش ازان کز شورمجنون دشت پرغوغا شود
قطره می زد در رکاب اهوان نظاره ام

پیش ازان کز گلستان بلبل کند روشن سواد
فال می دیدند طفلان از دل سی پاره ام

دل به اشک و داغ صائب از جهان خوش کرده ام
نیست چشم التفات از ثابت و سیاره ام
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۳۰۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۳۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.