هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از دردها و رنجهای درونی خود سخن میگوید. او احساس میکند که غم و کینه در وجودش ریشه دوانده و سینهاش پر از آه و ناله است. با وجود ضعف، کینهای شیرگونه در دل دارد و از زخمهای زندگی رنج میبرد. او به دشمنانش بدبین است و سینهاش از داغها روشن شده است. شاعر همچنین از نیشهای مردم شکایت دارد و احساس میکند که مانند صائب در لباس لعلی، اما در حقیقت مانند زاهدان پشمینهپوش است.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عمیق عرفانی، غمانگیز و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین برخی از مفاهیم مانند کینه، درد و رنج نیاز به بلوغ فکری دارد.
غزل شمارهٔ ۵۳۱۹
ساغر می کی بشوید گرد غم از سینه ام
همچو جوهر ریشه کرده زنگ درآیینه ام
هرسرمویم چو سوزن رخنه ای دارد زغم
مشرق آه است چون مجمر سراسر سینه ام
گرچه خود عاجزترم از مور در جنگاوری
ناخن شیر از جگرها می دماند کینه ام
لاله زاری درجگر دارم ز زخم مشکسود
می چکد چون نافه خون از خرقه پشمینه ام
حرف مهر از دشمن خونخوار باور می کنم
داغ دارد صبح را در ساده لوحی سینه ام
سینه ام از پرتو داغ است روشن این چنین
از فروغ این گهر فانوس شد گنجینه ام
بس که دارم بر جگر سوراخها از نیش خلق
سفته می آید برون گوهر ز بحر سینه ام
تا گذشتم همچو صائب ازمی لعلی قبا
چون ردای زاهدان در مجلس می پینه ام
همچو جوهر ریشه کرده زنگ درآیینه ام
هرسرمویم چو سوزن رخنه ای دارد زغم
مشرق آه است چون مجمر سراسر سینه ام
گرچه خود عاجزترم از مور در جنگاوری
ناخن شیر از جگرها می دماند کینه ام
لاله زاری درجگر دارم ز زخم مشکسود
می چکد چون نافه خون از خرقه پشمینه ام
حرف مهر از دشمن خونخوار باور می کنم
داغ دارد صبح را در ساده لوحی سینه ام
سینه ام از پرتو داغ است روشن این چنین
از فروغ این گهر فانوس شد گنجینه ام
بس که دارم بر جگر سوراخها از نیش خلق
سفته می آید برون گوهر ز بحر سینه ام
تا گذشتم همچو صائب ازمی لعلی قبا
چون ردای زاهدان در مجلس می پینه ام
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۳۱۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۳۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.