هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق، رنج‌های عاشقی، تلاش‌های بی‌ثمر و جستجوی معنویت سخن می‌گوید. او از تلاش‌های خود برای رسیدن به کمال و عشق حقیقی می‌گوید، اما در نهایت به ناکامی‌ها و رنج‌های خود اذعان دارد. استفاده از استعاره‌های پیچیده و نمادین مانند آب حیات، دریا، گوهر، و آفتاب نشان‌دهنده‌ی عمق احساسات و تفکرات شاعر است.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی سنگین ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۵۳۲۶

زان لب جان بخش با خط معنبر ساختم
من به ظلمت ز آب حیوان چون سکندر ساختم

در محیط عشق غواصی نمی آمد ز من
با کف بی مغز ازان دریای گوهر ساختم

بازشد از شش جهت بر روی من هر در که بود
تا ازین درهای بی حاصل به یک در ساختم

همچنان چون عود خامم در محبت گرچه من
سینه را از آه آتشباز مجمر ساختم

من که دریا در نمی آمد به چشم همتم
عاقبت با قطره آبی چو گوهر ساختم

می شمارند اهل درد از بیغمانم گرچه من
داغ خود را خوش نمک از شورمحشر ساختم

می کشم خجلت زبینایان ز کوته دیدگی
تا ترا با آفتاب و مه برابر ساختم

حاصلی جز سنگ طفلان در برومندی نبود
من به برگ از گلشن ایجاد از بر ساختم

آفتاب مغفرت می خواست میدان وسیع
دامن خود را به جای دیده من ترساختم

شوق من از نامه پردازی به دیدارش فزود
چشم خود را حلقه پای کبوتر ساختم

هر سر بی مغز درخورد کلاه فقر نیست
من زناشایستگی با افسر زر ساختم

شیشه خشک است در کامم شراب لعل فام
تا به خون دل دهان خویش راترساختم

چهره زرین ز چشم زخم صائب ایمن است
از زروسیم جهان باروی چون زرساختم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۳۲۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۳۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.