هوش مصنوعی: این شعر از فروغ فرخزاد بیانگر احساسات عمیق و دردهای عاطفی شاعر است. او از عشق، تنهایی، رنج‌های زندگی و آرزوهای بربادرفته سخن می‌گوید. استفاده از استعاره‌هایی مانند سوختن، خزان، و بهار نشان‌دهنده‌ی حالات روحی مختلف شاعر است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاطفی و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند درد و رنج نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۵۳۲۷

از فروغ حسن گل درآشیان می سوختم
ماه گرم جلوه و من درکتان می سوختم

در خزان دست و دلی کو تاکسی کاری کند
کاش در جوش بهاران آشیان می سوختم

ناله بی پرده را در خلوت او راه نیست
ورنه این نه پرده را از یک فغان می سوختم

در سرم تابود شور عشق چون طفلان شوخ
مرکبم می بود اگر زنی عنان می سوختم

گر نمی شد مهر لب شرم حضور بلبلان
پنبه در گوش گران باغبان می سوختم

داغ من آسان نشد سر حلقه ارباب درد
عمرها در زیر دیگ این استخوان می سوختم

این جواب آن غزل صائب که می گوید مسیح
شمع شد خاموش اما من همان می سوختم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۳۲۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۳۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.