هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از شاعر صائب تبریزی است که در آن شاعر به بیان احساسات عمیق عاشقانه، آرزوهای روحی و عرفانی خود می‌پردازد. او از تمایل به نزدیکی با معشوق، جستجوی آرامش در خلوت، و ارتباط با طبیعت و هستی سخن می‌گوید. همچنین، اشاراتی به مفاهیم عرفانی مانند وحدت وجود و جستجوی حقیقت در درون خود دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و انتزاعی موجود در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۵۳۲۹

راه حرفی پیش ان لب چون سخن می خواستم
بوسه واری جا درآن کنج دهن می خواستم

درلباس اظهار مطلب شاهد تردامنی است
باتو خود را درته یک پیرهن می خواستم

چرخ سنگین دل نصیب آن خط شبرنگ ساخت
از لب میگون از کامی که من می خواستم

از دو سر خوب است باشد دوستیها برقرار
با تو خود را و ترا با خویشتن می خواستم

انجمن گردید از فکر پریشان خلوتم
با تو کنج خلوتی در انجمن می خواستم

از دل پر خون من گردید طالع چون سهیل
آن عقیق نامداری کز یمن می خواستم

سر به جیب خویش بردم در گریبان یافتم
نکهتی کز یوسف گل پیرهن می خواستم

چهره یوسف ز سیلی گرمی بازار یافت
سایه دستی از اخوان وطن می خواستم

جامه ای کز تن نروید می کند دل را سیاه
کشته خود را ز خون خود کفن می خواستم

چیدن گل صائب از سیر چمن مطلب نبود
ناله گرمی ز مرغان چمن می خواستم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۳۲۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۳۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.