هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر احساسات عمیق شاعر درباره عشق، ناامیدی، رنج و جستجوی معنوی است. شاعر از تجربیات خود در عشق و زندگی سخن می‌گوید، از تلاش‌های بی‌ثمر و ناامیدی‌هایی که با آن روبرو شده است. او از مفاهیمی مانند عشق، تقدیر، رنج و امیدواری استفاده می‌کند تا احساسات درونی خود را به تصویر بکشد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و رنج ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۵۳۶۰

غوطه در آتش زدم از آب حیوان سر زدم
سنگ بر آیینه اقبال اسکندر زدم

جز در دولتسرای دل درین عبرت سرا
بانگ نومیدی برآمد هر در دیگر زدم

آن سپند کلفت آلودم در آتشگاه عشق
کز غبار سینه گل بر روزن مجمر زدم

تشنه دیدار بر گردد ز دریا خشک لب
نعل وارون بود هر جایی که بر کوثر زدم

اخگر افسرده من مرده خاکسترست
ورنه من بر آتش خود دامن محشر زدم

در نقاب تاک روی دختر زر شد کبود
بس که بیرحمانه سنگ توبه بر ساغر زدم

قفل وسواس خرد اوقات ضایع می کند
از جنون آتش به کلک و کاغذ و دفتر زدم

رشته پرواز من چون سبزه خوابیده بود
در هوای سرو او چندان که بال و پر زدم

کشت عالم دانه شوخی ندارد همچو من
آسمان جنبید بر خود از زمین تا سر زدم

در عقیق بی نیازی بود دریاهای فیض
ساغر خود را عبث بر چشمه کوثر زدم

هر قدر صائب ز پا انداخت دریا خیمه ام
چون حباب از ساده لوحی خیمه دیگر زدم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۳۵۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۳۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.