هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از صائب تبریزی، به موضوعاتی مانند عشق، جدایی، درد دل، و رسیدن به حقیقت از طریق رنج و تجربه می‌پردازد. شاعر از داغ عشق، بی‌قراری‌های دل، و تلاش برای رسیدن به معشوق سخن می‌گوید و از مفاهیمی مانند نیستی، عرفان، و وصال صحبت می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه این شعر نیاز به درک و تجربه زندگی دارد که معمولاً برای نوجوانان و بزرگسالان قابل‌درک است. همچنین، برخی از مضامین مانند درد عشق و نیستی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال نامفهوم یا سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۵۳۹۳

یوسفستان گشت دنیا از نظر پوشیدنم
یک گل بی خار شد عالم زدامن چیدنم

گرد دل می گشت بر گرد جهان گردیدنی
کرد مستغنی ز عالم گرد دل گردیدنم

دوری ره سرمه می کرد استخوانهای مرا
گر نمی آورد پایی در میان، لغزیدنم

داغ دارد شعله سرگرمیم خورشید را
هر سر ناخن هلالی شد ز سر خاریدنم

می گشایم در هوای رفتن آغوش وداع
نیست از غفلت چو گل در بوستان خندیدنم

گر به این تمکین مرا از خاک خواهی بر گرفت
بیقراریهای دل خواهد ز هم پاشیدنم

پیچ و تاب دل مرا آخر به زلف او رساند
این ره خوابیده شد کوتاه از پیچیدنم

می زنم برهم ز شوق نیستی بال نشاط
نیست بهر خرده جان چون شرر لرزیدنم

ذره نا چیزم اما از فروغ داغ عشق
آب می گردد به چشم آفتاب از دیدنم

بی دماغی باعث بیماری من گشته است
بیشتر سنگین شود بیماری از پرسیدنم

ظرف وصل او که دارد، کز نسیم مژده ای
تنگ شد بر آسمانها جای از بالیدنم

ان گرامی گوهرم صائب که در مصر وجود
پله میزان ید بیضا شد از سنجیدنم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۳۹۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۳۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.