هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر احساسات عمیق عاشقانه، رنج‌های عاشق، صبر و استقامت در برابر سختی‌ها، و همچنین طنز و کنایه‌های ظریف است. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، حالات درونی خود را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین برخی از استعاره‌ها و کنایه‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۵۳۹۷

تیغ سیرابم دم از پاکی گوهر می زنم
هر که را در جوهرم حرفی بود سر می زنم! در

ابرم اما تشنه هر آب تلخی نیستم
خیمه بر دریا به قصد آب گوهر می زنم

صبر ایوبی به خونی طاقت من تشنه است
لب پر از تبخال و استغنا به کوثر می زنم

از جواب تلخ، گوشم چون دهان مار شد
من همان از ساده لوحی حلقه بر در می زنم

آن غیورم کز حرم نامه بنویسم به او
مهر بر مکتوب از خون کبوتر می زنم

دسته گل شد سر دستار بیدردان و من
پنجه خونین به جای لاله بر سر می زنم

بیغمان بر خاک می ریزند ساغر را و من
بر رگ تاک از خمار باده نشتر می زنم

بلبل آزرده ام پاسم بدار ای باغبان
ناگهان از رخنه دیوار بر در می زنم

دل حریف خنده دندان نمای شانه نیست
پشت دستی بر سر زلف معنبر می زنم

عاشقم اما نمی بینم به رویش ماه ماه
طوطیم لیکن تغافلها به شکر می زنم

زخم کافر نعمت از کان نمک لذت نیافت
بعد ازین خود را به قلب شور محشر می زنم

صائب ازبس دست و پادر عاشقی گم کرده ام
گل به زیر پای دارم، دست بر سر می زنم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۳۹۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۳۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.