هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر معشوق خود را به عنوان منبع زندگی، ایمان، و تمام زیبایی‌های جهان توصیف می‌کند. معشوق در این شعر به عنوان سلطان، جان، نان، آب، باغ، فردوس، و حتی قند و شکر توصیف شده است. شاعر بیان می‌کند که بدون معشوق، همه چیز برایش بی‌معنا و حتی زهرآگین است.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد تا به درستی درک شود.

غزل شمارهٔ ۳۱۳۷

سُلطان مَنی، سُلطانِ مَنی
وَنْدَر دل و جان، ایمانِ مَنی

در من بِدَمی، من زنده شَوَم
یک جان چه بُوَد؟ صد جانِ مَنی

نانْ‌ بی‌تو مرا زَهر است، نه نان
هم آبِ مَنی، هم نانِ مَنی

زَهر از تو مرا پازَهر شود
قَند و شِکَرِ اَرزانِ مَنی

باغ و چَمَن و فردوسِ مَنی
سَرو و سَمَنِ خندانِ مَنی

هم شاهِ مَنی، هم ماهِ مَنی
هم لَعْلِ مَنی، هم کانِ مَنی

خاموش شُدم، شَرحَش تو بگو
زیرا به سُخَن بُرهانِ مَنی
وزن: مستفعلتن مستفعلتن
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۱۳۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.