هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی است که در آن شاعر خود را به عنوان موجودی وابسته به اراده و خواست خداوند توصیف میکند. او بیان میکند که وجودش، حرکتش و حتی افکارش همه تحت کنترل و اراده خداوند است. شاعر از خداوند میخواهد که او را هدایت کند و به او زندگی بخشد. همچنین، او به این موضوع اشاره میکند که بدون خداوند، هیچ روشنی و هدایتی وجود ندارد.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان شعر کلاسیک و مفاهیم انتزاعی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد تا بتواند به درستی درک و تحلیل شود.
غزل شمارهٔ ۳۱۳۹
صَنَما، خَرگهِ تواَم، که بسازیّ و بَرکَنی
قَلَمیاَم به دست تو، که تَراشیّ و بِشْکَنی
مَنَم آن شِقّهٔ عَلَم، که گَهَم سَرنگون کُنی
وَ گَهی بر فرازِ کوهْ بَرآریّ و بَر زَنی
مَنَم آن ذَرِّهٔ هوا، که دَرین نورِ روزَنَم
سویِ روزَن ازان رَوَم، که تو بالایِ روزَنی
هَله ذَرّه مگو مرا، چو جهان گیر خود مرا
دو جهانْ بیتو آفتاب، کجا یافت روشَنی؟
هَمِگی پوستَم هَله، تو مرا مَغزِ نَغْز گیر
همه خُشکَند مَغزها، چو نَبَخشی تو روغَنی
اَگَرَم شاه و بیتواَم، چه دروغ است ما و من
وَگَرَم خاک و با تواَم، چه لَطیف است آن مَنی
به تو نالَم، تو گوییاَم که تو را دور کردهام
که بِبینَم دَرین هوا، که تو ذَرّه چه میکُنی؟
به یکی ذَرِّه آفتاب، چرا مَشورت کُند
تو بِکُش، هم تو زنده کُن، بِکُن ای دوست کَردنی
تو چه میْ دادهیی به دل، که چپ و راست میفُتَد
وَ گَهی نی چپ و نه راست و نه ترس و نه ایمِنی
قَلَمیاَم به دست تو، که تَراشیّ و بِشْکَنی
مَنَم آن شِقّهٔ عَلَم، که گَهَم سَرنگون کُنی
وَ گَهی بر فرازِ کوهْ بَرآریّ و بَر زَنی
مَنَم آن ذَرِّهٔ هوا، که دَرین نورِ روزَنَم
سویِ روزَن ازان رَوَم، که تو بالایِ روزَنی
هَله ذَرّه مگو مرا، چو جهان گیر خود مرا
دو جهانْ بیتو آفتاب، کجا یافت روشَنی؟
هَمِگی پوستَم هَله، تو مرا مَغزِ نَغْز گیر
همه خُشکَند مَغزها، چو نَبَخشی تو روغَنی
اَگَرَم شاه و بیتواَم، چه دروغ است ما و من
وَگَرَم خاک و با تواَم، چه لَطیف است آن مَنی
به تو نالَم، تو گوییاَم که تو را دور کردهام
که بِبینَم دَرین هوا، که تو ذَرّه چه میکُنی؟
به یکی ذَرِّه آفتاب، چرا مَشورت کُند
تو بِکُش، هم تو زنده کُن، بِکُن ای دوست کَردنی
تو چه میْ دادهیی به دل، که چپ و راست میفُتَد
وَ گَهی نی چپ و نه راست و نه ترس و نه ایمِنی
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلاتن مفاعلن
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۱۳۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.