هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از شور و شیدایی عشق سخن میگوید. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا مانند گل بر سر دستار بستن، منصور حلاج، پرگار، و تخت سلیمان، احساسات عمیق خود را بیان میکند. او از اسارت در عشق، ماتم اغیار، و آرزوی تسلط بر عقل و هوا سخن میگوید.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه این شعر ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات تاریخی و ادبی مانند منصور حلاج و سلیمان نیاز به دانش پیشینه دارد.
غزل شمارهٔ ۵۴۸۶
ز شور عشق اگر گل بر سر دستار می بستم
سر شوریده منصور را بر دار می بستم
من آن روزی که در عشق سخن ثابت قدم بودم
کمر در خدمت هر نقطه چون پرگار می بستم
زدینداری اسیر صد گره چون سبحه گردیدم
رهین یک گره بودم اگر زتار می بستم
تو با اغیار در سیر چمن بودی و من در دل
ز آه سرد نخل ماتم اغیار می بستم
به تکلیف بهاران شاخسارم غنچه می بندد
اگر در دست من می بود اول بار می بستم
اگر صائب هوا می بود در فرمان عقل من
به دوش باد تخت خود سلیمان وار می بستم
سر شوریده منصور را بر دار می بستم
من آن روزی که در عشق سخن ثابت قدم بودم
کمر در خدمت هر نقطه چون پرگار می بستم
زدینداری اسیر صد گره چون سبحه گردیدم
رهین یک گره بودم اگر زتار می بستم
تو با اغیار در سیر چمن بودی و من در دل
ز آه سرد نخل ماتم اغیار می بستم
به تکلیف بهاران شاخسارم غنچه می بندد
اگر در دست من می بود اول بار می بستم
اگر صائب هوا می بود در فرمان عقل من
به دوش باد تخت خود سلیمان وار می بستم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۴۸۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۴۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.