هوش مصنوعی: شاعر در این متن از جایگاه والای خود سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که حتی در شرایط سخت نیز ارزش خود را از دست نمی‌دهد. او با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند خورشید، آتش و دریا، احساسات عمیق خود را درباره بی‌قراری، ناامیدی و تلاش برای زندگی بیان می‌کند. همچنین، شاعر به موضوعاتی مانند عزت نفس، رهایی از قیدوبندها و ناپایداری زندگی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوانتر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۵۴۸۷

نه آن جنسم که در قحط خریدار از بها افتم
همان خورشید تابانم اگر در زیر پا افتم

به ذوق ناله من آسمان مستانه می رقصد
جهان ماتم سرا گردد اگر من از نوا افتم

درین دریای پرآشوب پنداری حبابم من
که در هر گردش چشمی به گرداب فنا افتم

چو آتش صاف از قید علایق کرده ام خود را
نگیرد نقش پهلویم اگر بر بوریا افتم

خبر از خود ندارم چون سپند از بیقراریها
نمی دانم کجا خیزم نمی دانم کجا افتم

نیفتم از صدا گر صد شکستم بر شکست آید
نیم چینی که از اندک شکستی از صدا افتم

عنان اختیار از دست چون برگ خزان دادم
چو برق وباد خاکم می دواند تا کجا افتم

ز من چون پرتو خورشید ناسازی نمی آید
اگر خاری به دامانم درآویزد ز پا افتم

تلاش مسند عزت ندارم چون گرانجانان
عزیزم هر کجا چون سایه بال هما افتم

گشایش نیست در پیشانی تخم امید من
گره در کار آب افتد اگر در آسیا افتم

پی تحصیل روزی دست و پایی می زنم صائب
نمی روید زر از جیبم که چون گل برقفا افتم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۴۸۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۴۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.