هوش مصنوعی: شاعر در این متن آرزوهای خود را بیان می‌کند، مانند پرواز کردن، بیان دردهای بی‌پایان، و تبدیل جهان به باغی از سخنان زیبا. او از عشق، طبیعت و احساسات عمیق خود سخن می‌گوید.
رده سنی: 15+ متن شامل مفاهیم عمیق عاطفی و شاعرانه است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات مانند درد عشق و احساسات پیچیده更适合 نوجوانان و بزرگسالان.

غزل شمارهٔ ۵۵۰۰

اگر می داشتم بال و پری پرواز می کردم
درین بستانسرا دیوان محشر باز می کردم

اگر می بود دامان شب زلفش به دست من
حدیث درد بی انجام خود آغاز می کردم

نسیم صبح از نامحرمان بود این گلستان را
در ایامی که من بند قبایش باز می کردم

سپند شوخ چشم از دور دستی داشت بر آتش
در آن محفل که من قانون صحبت ساز می کردم

حیا در پرده بیگانگی می خورد خون خود
که آهوی ترا من شیرگیر ناز می کردم

نسیم بی ادب زنجیر می خایید در عهدی
که من در زلف او چون شانه دست انداز می کردم

نمی زد آب اگر بر آتش من سردی عالم
چه دلها را کباب از شعله آواز می کردم

اگر روی دلی از پرتو خورشید می دیدم
سبک چون رنگ ازین بستانسرا پرواز می کردم

اگر می بود درد عشق صائب کارفرمایم
جهان را گلشن از کلک سخن پرداز می کردم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۴۹۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۵۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.