هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق، غربت، وطن‌پرستی، و هنر سخنوری می‌گوید. او با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند زلف سخن، شیرین‌زبانی، و طوطی شکر‌شکن، احساسات عمیق خود را بیان می‌کند. همچنین، به مفاهیمی مانند امید، یأس، و آرامش در دل اشاره دارد و از تبریز و شمس تبریزی به عنوان نمادهای عشق و هنر یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و ادبی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۵۵۳۳

هزاران معنی پیچیده در زلف سخن دارم
سر زلف سخن بی چشم زخم امروز من دارم

سراپا جوهرم چون تیشه در شیرین زبانیها
عجب نبود سر پرخاش اگر با کوهکن دارم

عجب نبود شود گر تنگ شکر پرده گوشم
که من در خانه خود طوطی شکرشکن دارم

ز دل آرام می جویم، بخند ای یأس بر رویم
که چشم سازگاری من ز خار پیرهن دارم

مرا چون حلقه در بیرون در تا چند بگذاری
لب حرف آفرینی در خور آن انجمن دارم

نشاط غربت از دل کی برد حب وطن بیرون
به تخت مصرم اما جای در بیت الحزن دارم

بخند ای آفتاب از شهرت از پیشانی بختم
که من از شام غربت روی در صبح وطن دارم

سر کلک گهربار به هر صیدی فرو ناید
من این مشکین خدنگ از بهر آهوی ختن دارم

عقیق خاتم شاهم، یمن زندان بود بر من
دل غربت پرستم، جنگ با حب الوطن دارم

مگر امروز مهر از مشرق مغرب برون آمد
که با خورشید رویی جای در یک پیرهن دارم

مگر از ابر ظلمت کوکب بختم برون آمد
که امشب کرم شب تابی در آغوش لگن دارم

لباس لفظ را من تار و پود تازگی دادم
ز فکر تازه حق بسیار بر اهل سخن دارم

ز خاک پاک تبریزست صائب مولد پاکم
از آن با عشقباز شمس تبریزی سخن دارم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۵۳۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۵۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.