هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی، شاعر پرآوازه سبک هندی، با نگاهی عمیق و عارفانه به جهان می نگرد. شاعر در این شعر از دیدن حقیقت پشت ظواهر سخن می‌گوید، از اسرار نهفته در دل پدیده‌ها پرده برمی‌دارد و بر بینش عمیق خود نسبت به حقایق هستی تأکید می‌کند. او از دیدن یوسف در چاه تا اسرار نهفته در غنچه‌ها را با چشمی بینا می‌نگرد و از غفلت دیگران شکوه می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر نیاز به درک و تجربه‌ای دارد که معمولاً در سنین نوجوانی به بعد شکل می‌گیرد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۵۵۸۵

فروغ مهر در پیشانی دیوار می بینم
صفای طلعت آیینه از زنگار می بینم

اگر در چاه، اگر در گوشه زندان بود یوسف
ز چشم دوربین من بر سر بازار می بینم

نمی گردد حجاب بینش من پرده ظاهر
که در سر هر چه هر کس دارد از دستار می بینم

فریب دانه نتواند مرا در دام آوردن
که از آغاز هر کار آخر آن کار می بینم

سرانجام دل سرگشته حیرانم چه خواهد شد
که من این نقطه را بسیار بی پرگار می بینم

تو کز اسرار وحدت غافلی اوراق برهم زدن
که من هر غنچه را گنجینه اسرار می بینم

ز چشم اهل غفلت موبمو خواب پریشان را
دل شبها به نور دیده بیدار می بینم

ز لوح دیده صائب شسته ام تا گرد خودبینی
به هر جانب که رو می آورم دیدار می بینم

کدامین شاخ گل صائب هوای گلستان دارد؟
که گل را در کمین رخنه دیوار می بینم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۵۸۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۵۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.