هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از تجربیات و یافتههای خود سخن میگوید. او از بیحاصلی خویش آگاه شده، اما از دل این ناکامیها گوهرهایی یافته است. شاعر به کعبهروان میگوید که راه دیگری یافته و از رخنههای دل به روشنایی رسیده است. او از دردها و رنجهایش سخن میگوید که مانند صدف، گوهرهایی را در خود پروراندهاند. شاعر همچنین از یافتن نشانی از یوسف گمگشته (نماد زیبایی و کمال) خبر میدهد و بیان میکند که آنچه میخواسته در عمق وجود خود یافته است. او بر این باور است که با همت میتوان مشکلات را آسان کرد و از شبهای تاریک به روشنایی صبح رسید. در پایان، شاعر ترجیح میدهد به جای جستجوی ظواهر، به پر و بالی که از تنگ شکر (نماد شیرینی و لذت) یافته، بسنده کند و از سفر زندگی درسهای ارزشمند بیاموزد.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان کمسنوسال دشوار خواهد بود. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده (مانند یوسف گمگشته، تنگ شکر، و رخنه دل) نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. مخاطبان بالای 16 سال بهتر میتوانند با این مفاهیم ارتباط برقرار کنند و معنای نهفته در آن را درک نمایند.
غزل شمارهٔ ۵۶۰۴
تا ز بی حاصلی خویش خبر یافته ام
از خزف گوهر و از بید ثمر یافته ام
برو ای کعبه رو از دامن دست بدار
که من از رخنه دل راه دگر یافته ام
آب گشته است درین باغ دلم چون شبنم
تا ز خورشید جهانتاب نظر یافته ام
پینه بسته است زخم چون صدف از سیلی موج
تا درین قلزم خونخوار گهر یافته ام
برسانید به من قافله کنعان را
که از آن یوسف گم گشته خبر یافته ام
چتر گل باد به مرغان چمن ارزانی
کآنچه من می طلبم در ته پر یافته ام
مشکلی نیست که همت نکند آسانش
بارها در دل شب فیض سحر یافته ام
به که در جستن تنگ شکر صرف کنم
پر و بالی که از آن تنگ شکر یافته ام
چون کشم پای به دامان اقامت صائب؟
من که سود دو جهان را ز سفر یافته ام
از خزف گوهر و از بید ثمر یافته ام
برو ای کعبه رو از دامن دست بدار
که من از رخنه دل راه دگر یافته ام
آب گشته است درین باغ دلم چون شبنم
تا ز خورشید جهانتاب نظر یافته ام
پینه بسته است زخم چون صدف از سیلی موج
تا درین قلزم خونخوار گهر یافته ام
برسانید به من قافله کنعان را
که از آن یوسف گم گشته خبر یافته ام
چتر گل باد به مرغان چمن ارزانی
کآنچه من می طلبم در ته پر یافته ام
مشکلی نیست که همت نکند آسانش
بارها در دل شب فیض سحر یافته ام
به که در جستن تنگ شکر صرف کنم
پر و بالی که از آن تنگ شکر یافته ام
چون کشم پای به دامان اقامت صائب؟
من که سود دو جهان را ز سفر یافته ام
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۶۰۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۶۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.