هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی و فلسفی از صائب تبریزی، سفر روحانی و عرفانی شاعر را به تصویر میکشد. او از فراز و نشیبهای زندگی، رنجها، جستجوهای معنوی و عشق الهی سخن میگوید. شاعر از تجربههای خود در مسیر عرفان، از جمله رهایی از تعلقات دنیوی، رسیدن به درجات معنوی و در نهایت احساس دوری از معشوق حقیقی (خدا) میگوید.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات و استعارات نیاز به دانش ادبی و تجربه زندگی بیشتری دارد.
غزل شمارهٔ ۵۶۱۱
به فلک از تن خاکی چو مسیحا رفتم
از دل خم به پریخانه مینا رفتم
منم آن شبنم افتاده که شد آب دلم
تا ز پستی به سوی عالم بالا رفتم
آن حبابم که مکرر به هوای دل خویش
سر ز دریا زدم و باز به دریا رفتم
غوطه در کام نهنگ و دهن شیر زدم
از سر کوی خرابات به هر جا رفتم
چون گهر گرد یتیمی به رخ سنگ نشست
تا من از حلقه اطفال به صحرا رفته
روم اکنون چو عصا راه به پای دگران
من که صد بادیه را سلسله بر پا رفتم
دل چو وحشی است غم از کثرت همراهان نیست
که من این راه به صد قافله تنها رفتم
گر چه بیماری من روی به بهبود گذاشت
دردم این است که از یاد مسیحا رفتم
نرسیدم به مقامی که نباید رفتن
گر چه یک عمر به دنبال تمنا رفتم
اثری از دل خون گشته ندیدم، هر چند
در رگ و ریشه آن زلف چلیپا رفتم
نتوان برق سیه خانه لیلی گردید
به سیه خانه بی مانع سودا رفتم
عاجزم در ره باریک محبت صائب
من که راه کمر مور به شبها رفتم
از دل خم به پریخانه مینا رفتم
منم آن شبنم افتاده که شد آب دلم
تا ز پستی به سوی عالم بالا رفتم
آن حبابم که مکرر به هوای دل خویش
سر ز دریا زدم و باز به دریا رفتم
غوطه در کام نهنگ و دهن شیر زدم
از سر کوی خرابات به هر جا رفتم
چون گهر گرد یتیمی به رخ سنگ نشست
تا من از حلقه اطفال به صحرا رفته
روم اکنون چو عصا راه به پای دگران
من که صد بادیه را سلسله بر پا رفتم
دل چو وحشی است غم از کثرت همراهان نیست
که من این راه به صد قافله تنها رفتم
گر چه بیماری من روی به بهبود گذاشت
دردم این است که از یاد مسیحا رفتم
نرسیدم به مقامی که نباید رفتن
گر چه یک عمر به دنبال تمنا رفتم
اثری از دل خون گشته ندیدم، هر چند
در رگ و ریشه آن زلف چلیپا رفتم
نتوان برق سیه خانه لیلی گردید
به سیه خانه بی مانع سودا رفتم
عاجزم در ره باریک محبت صائب
من که راه کمر مور به شبها رفتم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۶۱۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۶۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.