هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر احساسات عمیق شاعر درباره عشق، رنج، صبر و تجربیات زندگی است. شاعر از تلاش‌های بی‌ثمر خود در عشق و زندگی می‌گوید و از ناکامی‌ها و رنج‌هایش سخن می‌راند. همچنین، به مفاهیمی مانند صبر، قناعت و دوری از دنیای مادی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از ابیات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۵۶۱۶

عمرها تربیت دیده بینا کردم
تا تو را یک نظر از دور تماشا کردم

رخنه از آه در آن دل نتوانستم کرد
من که صد غنچه پیکان به نفس وا کردم

هر قدر خون که به دلها طلب دنیا کرد
من ز گرداندن رو در دل دنیا کردم

نشد از ابر گهر بار صدف را روزی
آنچه من جمع ز دریوزه دلها کردم

زور سیلاب به همواری صحرا چه کند؟
خاک در کاسه دشمن به مدارا کردم

منم آن غنچه غافل ز بی حوصلگی
سر خود در سر یک خنده بیجا کردم

از گل آتش به ته پای چو شبنم دارم
تا هوای سفر عالم بالا کردم

نفرت از دیدن مکروه یکی صد گردد
نیست از رغبت اگر روی به دنیا کردم

نفس از موج خطر راست نکردم صائب
سر برون تا چو حباب از دل دریا کردم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۶۱۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۶۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.