هوش مصنوعی: این متن به موضوع عشق و وابستگی معنوی اشاره دارد، جایی که شاعر خود را کاملاً تسلیم معشوق می‌کند و هر آنچه دارد را از او می‌داند. او از معشوق می‌خواهد که هر چه می‌خواهد برایش رقم بزند و خود را بی‌اراده در دستان او می‌بیند. همچنین، شاعر به لطف و بخشش معشوق اشاره می‌کند که حتی خار را نیز گل می‌بخشد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عشق معنوی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌ی شعری ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۳۱۵۸

رو، مُسَلَّم تو راست‌ بی‌کاری
چون که اَنْدَر عِنایَتِ یاری

نَقْش را کار نیست پیشِ قَلَم
آن قَلَم را چه حاجَت از یاری؟

هَمچو بُت باش پیشِ آن بُت گَر
که همه نَقْش و رنگْ ازو داری

گَر بِپُرسَد، چه صورتَت باید؟
گو همان صورتی که بِنْگاری

گَر مرا تَن کُنی، تو جانِ مَنی
وَرْ مرا دل کُنی، تو دِلْداری

لُطفِ گُل، خار را تو می‌بَخشی
چه کُند شاخِ خار، جُز خاری؟

باده دِهْ، باده خواهَ مان کردی
که حَرام است با تو هشیاری
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۱۵۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.