هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر احساسات عمیق شاعر درباره ناامیدی، عشق نافرجام، رنج و تلخی‌های زندگی است. شاعر از ستمگری معشوق، یتیمی، تشنگی روح و زخم‌های عاطفی سخن می‌گوید و با تصاویر شعری مانند نخل مومین، لب کوثر، گل صد برگ و خنجر، احساسات خود را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق، ناامیدی و رنج است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از تصاویر شعری مانند خنجر و زخم نیاز به سطحی از بلوغ فکری برای درک صحیح دارند.

غزل شمارهٔ ۵۶۲۳

چند امید به خوی تو ستمگر بندم؟
نخل مومین به هواداری اخگر بندم

لب ز اظهار محبت نتوانستم بست
من که با موم دو صد روزن مجمر بندم

همچنان سبزه من گرد یتیمی دارد
جگر تشنه اگر بر لب کوثر بندم

زخم من چون گل صد برگ ز ناخن شده است
ننگ صد بوسه چرا بر لب خنجر بندم؟

روز فرهادی من چند بود پرده نشین؟
تیغ کوهی به کف آرم کمری بر بندم

دیگر از هیچ رخی نشأه می گل نکند
شوری بخت اگر بر لب ساغر بندم

چشم بر ابر ندارد صدف قانع من
آب شور از مژه افشانم و گوهر بندم

مهر کردم روش نامه فرستادن را
دوزخی را ز چه بر بال کبوتر بندم؟

صائب از خنده او تا نظری یافته ام
تهمت تلخی گفتار به شکر بندم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۶۲۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۶۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.