هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق شاعر دربارهٔ تنهایی، عشق، امید و ناامیدی است. شاعر خود را مانند قطره‌ای بی‌سر و پا توصیف می‌کند که دل دریا را دارد و با وجود مشکلات و حوادث زندگی، خانه‌اش در کوچه‌ای گمنام است. او از عشق و تمنا سخن می‌گوید و با وجود ناامیدی‌ها، همچنان امیدوار است. شاعر همچنین به قدرت درونی خود اشاره می‌کند و می‌گوید که مانند شعله‌ای است که سر به عالم بالا دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، برخی از عبارات ممکن است برای کودکان قابل‌درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۵۶۲۶

قطره بی سرو پایم دل دریا دارم
ذره خاکم و پیشانی صحرا دارم

نیست از سیل گرانسنگ حوادث خطرم
خانه در کوچه گمنامی عنقا دارم

همچو شبنم چه به مجموعه گل دل بندم؟
من که در دیده خورشید فلک جا دارم

جگر سنگ به نومیدی من می سوزد
شیشه آبله ام، راه به خارا دارم

من تنک حوصله و دختر رزشیشه دل است
چه عجب گر هوس توبه ز صهبا دارم؟

به یک آغوش چه گل چینم از آن نخل امید؟
همچو گل یک بغل آغوش تمنا دارم

موم از چرب زبانی نکند صید مرا
شعله ام شعله، سرعالم بالا دارم

گریه تاب نشست از رخ من گرد خمار
چشم بر خوشه انگور ثریا دارم

نقش امید محال است که صورت بندد
چند آیینه بر صورت عنقا دارم؟

روزگاری است ز چشم گهرافشان صائب
همچو گرداب وطن در دل دریا دارم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۶۲۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۶۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.