هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و عرفانی است. شاعر از عشق، فراق، و جستجوی معنا سخن می‌گوید و با تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، درد دل خود را بیان می‌کند. او از بی‌قراری، اشتیاق، و ناتوانی در رسیدن به معشوق می‌گوید و گاهی نیز به مفاهیم عرفانی مانند عبادت و سجاده اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و واژه‌های به‌کاررفته نیاز به دانش ادبی و تجربه‌ی زندگی بیشتری دارند تا به‌طور کامل درک شوند.

غزل شمارهٔ ۵۶۳۴

چند خود را زخیال تو به خواب اندازم ؟
چند از تشنه لبی سنگ در آب اندازم؟

در نهانخانه محوست عبادتگاهم
نیستم موج که سجاده بر آب اندازم

لاله ای نیست صباحت که مرا گرم کند
چه بر این آتش افسرده کباب اندازم؟

چند در پرده توان مشق نظر بازی کرد؟
طرح نظاره به آن روی نقاب اندازم

من که بر چشم خود از نور شرر می لرزم
به چه جرأت ز جمال تو نقاب اندازم؟

منت آب خضر سوخت مرا، نزدیک است
که نفس سوخته خود را به سراب اندازم

تلخیی نیست که بر خود نتوان شیرین کرد
به که مهر لب او را به شراب اندازم

چند در شعر کنم عمر گرامی را صرف؟
چند ازین گوهر نایاب در آب اندازم

به که کوتاه کنم زلف سخن را صائب
رگ جان را چه ضرورست به تاب اندازم؟
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۶۳۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۶۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.