هوش مصنوعی:
این شعر از صائب تبریزی، بیانگر درد و رنج عاشقانه و شوق دیدار معشوق است. شاعر از شکایت به خانهای که ویرانش کرده شروع میکند و به عشق و التفات معشوق اشاره دارد. او از نالههایش مانند دام مرغان یاد میکند و آرزو میکند که روزی از این دام رها شود. شاعر همچنین از صبر و تحمل خود در راه عشق سخن میگوید و امیدوار است که روزی دل سنگین معشوق را مانند آینه صاف کند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه موجود در شعر نیاز به درک و تجربهای دارد که معمولاً نوجوانان و بزرگسالان از آن برخوردارند. همچنین، برخی از اشارات و استعارات ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسال قابل درک نباشد.
غزل شمارهٔ ۵۶۴۸
چه شکایت ز تو ای خانه برانداز کنم
هر چند انجام ندارد ز چه آغاز کنم؟
در نهانخانه غیب است کلید دل من
این نه چشم است که برهم نهم و باز کنم
دام مرغان گرفتار بود ناله من
آه از آن روز که دام تو پرواز کنم
التفات تو مرا بر سر ناز آورده است
گر کنم ناز به عالم، به تو چون ناز کنم؟
خضر در بادیه شوق ز همراهی من
آنقدر دور نمانده است که آواز کنم
پرده طاقش از شیشه تنکتر گردد
سنگ را گر صدف گوهر این راز کنم
صورت حال من آن روز شود بر تو عیان
که دل سنگ ترا آینه پرداز کنم
می کند چرخ ستمگر به شکر خنده حساب
لب مخمور به خمیازه اگر باز کنم
صائب از عشق جوانمرد گدایی دارم
آنقدر صبر که خون در جگر ناز کنم
هر چند انجام ندارد ز چه آغاز کنم؟
در نهانخانه غیب است کلید دل من
این نه چشم است که برهم نهم و باز کنم
دام مرغان گرفتار بود ناله من
آه از آن روز که دام تو پرواز کنم
التفات تو مرا بر سر ناز آورده است
گر کنم ناز به عالم، به تو چون ناز کنم؟
خضر در بادیه شوق ز همراهی من
آنقدر دور نمانده است که آواز کنم
پرده طاقش از شیشه تنکتر گردد
سنگ را گر صدف گوهر این راز کنم
صورت حال من آن روز شود بر تو عیان
که دل سنگ ترا آینه پرداز کنم
می کند چرخ ستمگر به شکر خنده حساب
لب مخمور به خمیازه اگر باز کنم
صائب از عشق جوانمرد گدایی دارم
آنقدر صبر که خون در جگر ناز کنم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۶۴۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۶۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.