هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از ناپایداری دنیا، بیاعتباری عشقهای زودگذر و دوری از تظاهر سخن میگوید. او تأکید دارد که به دنبال عشقی پایدار است و از رفتارهای سطحی و تظاهرآمیز دوری میکند. همچنین، از ناپایداری ایام و بیوفایی دنیا شکایت دارد و ترجیح میدهد سکوت پیشه کند تا اینکه حرفی بزند که بعداً پشیمان شود.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، برخی از ابیات به شکلی نمادین از عشق و رنج سخن میگویند که ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم یا سنگین باشد.
غزل شمارهٔ ۵۶۴۷
من نه آنم که چو گلچین در گلزار زنم
دست در دامن معشوق خس و خار زنم
مدت آمدن و رفتن ایام بهار
آنقدر نیست که گل بر سر دستار زنم
من که آزار به ارباب هوس نپسندم
گل چرا بر قفس مرغ گرفتار زنم؟
هدف چشم بد و نیک شدن دشوارست
به از آن نیست که آیینه به زنگار زنم
دل تسبیح ز بی قیدی من سوراخ است
دست چون در کمر رشته زنار زنم؟
بی توقف به ته خاک رود چون قارون
من به این درد اگر تکیه به کهسار زنم
به خموشی بگذارید دل زار مرا
خون علم گردد اگر زخمه برا ین تار زنم
می روم صائب ازین عالم افسرده برون
نان خود چند چو خورشید به دیوار زنم؟
دست در دامن معشوق خس و خار زنم
مدت آمدن و رفتن ایام بهار
آنقدر نیست که گل بر سر دستار زنم
من که آزار به ارباب هوس نپسندم
گل چرا بر قفس مرغ گرفتار زنم؟
هدف چشم بد و نیک شدن دشوارست
به از آن نیست که آیینه به زنگار زنم
دل تسبیح ز بی قیدی من سوراخ است
دست چون در کمر رشته زنار زنم؟
بی توقف به ته خاک رود چون قارون
من به این درد اگر تکیه به کهسار زنم
به خموشی بگذارید دل زار مرا
خون علم گردد اگر زخمه برا ین تار زنم
می روم صائب ازین عالم افسرده برون
نان خود چند چو خورشید به دیوار زنم؟
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۶۴۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۶۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.