۴۰۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۶۵۳

رخنه در سنگ اگر از آه سحرگاه کنم
نیست ممکن که اثر در دل در دل آن ماه کنم

به کشیدن دل خود چون تهی از آه کنم؟
نیست در دست من این رشته کوتاه کنم

می کند گریه تراوش از دل من بی خواست
نیست در دست من این رشته که کوتاه کنم

چه فتاده است که از خانه نهم بیرون پای؟
من که چون چشم قناعت به پرکاه کنم

من که هر پاره دلم پیش بتی در گروست
به چه دل بندگی حضرت الله کنم؟

در وطن شد به زر قلب برابر یوسف
به چه امید برون من سر ازین چاه کنم؟

مرکز حلقه ماتم زدگانش سازم
هر که را از غم جانکاه خود آگاه کنم

پرده نکهت گل، برگ نگردد صائب
چون گره در دل صد پاره خود آه کنم؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۶۵۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۶۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.