هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج شاعر از دوری، تنهایی و ناامیدی است. او از تشنگی دل، سوختن جگر، بی‌سحر بودن شب‌های طولانی و نبود خریدار برای گلایه‌هایش می‌نالد. شاعر احساس می‌کند که در جهان تنگ، جایی برای پرافشانی ندارد و هیچ‌کس از حال او خبر ندارد. او از دست دادن کنترل بر زندگی خود را ابراز می‌کند و در نهایت به عجز خود از یافتن پاسخ برای دردهایش اعتراف می‌کند.
رده سنی: 16+ متن شامل مضامین عمیق عاطفی مانند اندوه، تنهایی و ناامیدی است که درک و پردازش آن‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم انتزاعی و استعاری موجود در شعر نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی بیشتری دارد.

غزل شمارهٔ ۵۶۵۵

با دل تشنه و سوز جگر خود چه کنم؟
در صدف آب نسازم گهر خود چه کنم؟

مرهم امروز تویی داغ جگرریشان را
ننمایم به تو داغ جگر خود چه کنم؟

صندل امروز تویی دردسر عالم را
پیش عیسی نبرم دردسر خود، چه کنم؟

من که از دوری منزل نفسم سوخته است
با درازی شب بی سحر خود چه کنم؟

چون خریدار گلوسوز درین عالم نیست
ندهم طرح به موران شکر خود چه کنم؟

خانه تنگ جهان جای پرافشانی نیست
گر بر آتش ننهم بال و پر خود چه کنم؟

نیست از سوخته جانان اثری چون پیدا
در دل سنگ ندزدم شرر خود چه کنم؟

(من که سر رشته تدبیر ز دستم رفته است
نکنم خاک زمین را به سر خود، چه کنم؟)

هیچ کس را خبری نیست چو از خود صائب
من عاجز ز که پرسم خبر خود، چه کنم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۶۵۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۶۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.