هوش مصنوعی: این شعر بیانگر روحیهٔ مقاومت، عرفان و بی‌نیازی است. شاعر تأکید می‌کند که هدف از آمدن به دنیا، رفاه و ناز نیست، بلکه تحمل درد و رنج برای رسیدن به حقیقت است. او از ساحل امید می‌خواهد که مانع نشود، زیرا او از دریای عدم به زمین آمده است. شاعر خود را نور صبح می‌داند که با شمشیر دود آمده و آمادهٔ سفر است. او از مکر زمانه نمی‌هراسد و بارها به حرم رسیده است. بی‌نیازی او از دل یار است و نه به طمع مال. در پایان، شاعر تأکید می‌کند که در این راه مانند قلم سر داده شده و از تیغ زدگی نمی‌هراسد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و مضامین مقاومت و تحمل درد نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۵۶۶۶

ما به دنیا نه پی ناز و نعم آمده ایم
بهر تحصیل غم و درد و الم آمده ایم

دامن از ما مکش ای ساحل امید که ما
به زمین بوس تو از بحر عدم آمده ایم

قطع و وصل شب و روز از نفس روشن ماست
نور صبحیم که با تیغ دودم آمده ایم

باش گو وقت سفر تنگتر از شق قلم
ما کمر بسته برون همچو قلم آمده ایم

نعل وارون نشود رهزن ماراست روان
کز ره دیر مکرر به حرم آمده ایم

بی نیازی ز دل یار گدایی داریم
ما به این در نه به امید درم آمده ایم

صائب از تیغ ز درگاه کرم پا نکشیم
ما درین راه به سر همچو قلم آمده ایم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۶۶۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۶۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.