هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که از مفاهیمی مانند عشق مجازی و حقیقی، رنج‌های عاشقانه، ناامیدی از دنیای فانی و جستجوی معنویت سخن می‌گوید. شاعر از باده‌نوشی، دل‌آزردگی، و بی‌قراری روح خود می‌گوید و به دنبال گشایشی در زندگی است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از اشارات مانند باده‌نوشی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۵۶۸۲

چند در پرده دل باده گلنار زنیم
ای خوش آن روز که می بر سر بازار زنیم

چه کند با دل دریایی ما عشق مجاز
چه قدر جوش به یک مشت خس و خار زنیم

نشد از سبحه و زنار گشادی ما را
دست چون زلف مگر بر کمر یار زنیم

سایه با شهپر اقبال هما گستاخ است
خیز تا دست در آن طره طرار زنیم

بیشتر زان که گذاریم درین راه قدم
گوهر آبله را بر محک خار زنیم

چون سررشته آهنگ به دست دگری است
تا به کی ناخن بیهوده بر این تار زنیم

دل پریشان و پریشانتر ازو زلف حواس
به چه جمعیت خاطر در گفتار زنیم

سخت ازین عالم افسرده به تنگ آمده ایم
نان خود چند چو خورشید به دیوار زنیم

دهن تیشه فرهاد به خون شیرین شد
به چه امید دگر تیشه به کهسار زنیم

تا گشودیم نظر، رزق فنا گردیدیم
چون شکوفه به زمین پیش که دستار زنیم

رشته جاذبه مهر به خاک افتاده است
چند چون شبنم گل خیمه به گلزار زنیم

صائب این آن غزل مرشد روم است که گفت
خاک در دیده این عالم غدار زنیم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۶۸۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۶۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.