هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر نگرش شاعر به زندگی، عشق، و معرفت است. شاعر خود را از افراد بی‌خبر و هشیار متمایز می‌کند و تأکید دارد که او و همفکرانش در جستجوی حقیقت‌های عمیق‌تر هستند. او از عشق، زیبایی، و معرفت سخن می‌گوید و نشان می‌دهد که قانع به ظواهر نیست. همچنین، شاعر به موضوعاتی مانند قناعت، ادب، و گذر از گفتار به کردار اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

غزل شمارهٔ ۵۶۸۹

ما نه زان بیخبرانیم که هشیار شویم
یا به بانگ جرس قافله بیدار شویم

ما در آن صبح بنا گوش صبوحی زده ایم
در قیامت چه خیال است که هشیار شویم

فتح بابی نشد آیینه ما را ز جلا
نیست بی صورت اگر در ته زنگار شویم

مغز ما را نه چنان عشق پریشان کرده است
که مقید به پریشانی دستار شویم

ما که از پشت ورق روی ورق می خوانیم
به که قانع به نقاب از رخ دلدار شویم

بحر و کان در نظرش چشم ترست و لب خشک
حسن او را به چه سرمایه خریدار شویم

ما که قانع زبهاریم به نظاره خشک
ادب این است که خار سر دیوار شومی

سرما در قدم دار فنا افتاده است
ما نه آنیم که بر دوش کسی بار شویم

عقل کرده است زمین گیر چون مرکز مرا را
مگر از گردش آن چشم به پرگار شویم

می شود از نفس سوخته عالم تاریک
ما به این شوق اگر قافله سالار شویم

تا به کی صرف به گفتار شود نقد حیات
صائب آن به که دگر بر سر کردار شویم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۶۸۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۶۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.