هوش مصنوعی: متن بالا بیانگر احساسات و تفکراتی است که میان عقل و شور، حق و باطل، و آزادی و محدودیت در نوسان است. شاعر از بی‌هدفی و پریشانی حال خود می‌گوید و به دنبال راهی برای رهایی از این وضعیت می‌گردد. او گاهی به دیوانگی و گاهی به ویرانی پناه می‌برد و از بیهودگی برخی تلاش‌ها سخن می‌گوید. در نهایت، به این نتیجه می‌رسد که شاید دیوانگی و رهایی از قیدوبندها بهترین راه باشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند یأس و پریشانی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۵۶۹۱

آنقدر عقل نداریم که فرزانه شویم
آنقدر شور نداریم که دیوانه شویم

چند سرگشته میان حق و باطل باشیم
تا کی از کعبه برآییم و به بتخانه شویم

سنگ بی منت اطفال به وجد آمده است
خوش بهاری است بیایید که دیوانه شویم

چون به سیلاب بلا بر نتوانیم آمد
چاره ای بهتر ازین نیست که ویرانه شویم

سخت بی حاصل و بسیار پریشان حالیم
چشم موری نشود سیر اگر دانه شویم

قسمت روز ازل خانه ما می داند
چه ضرورست که ما بر در هر خانه شویم

ما که در سینه چراغی چو دل خود داریم
چه ضرورست غبار دل پروانه شویم

سیر گل باعث آزادی طفلان شده است
صرفه وقت درین است که دیوانه شویم

رفت بر باد فنا عمر گرامی صائب
بیش ازین در شکن زلف چرا شانه شویم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۶۹۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۶۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.