هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و جدایی سخن می‌گوید. او از درد هجران و دوری معشوق شکایت می‌کند و آرزو می‌کند که مانند لباس معشوق در آغوش او باشد. شاعر همچنین به وفاداری و زیبایی معشوق اشاره می‌کند و از این که معشوق بدون او بوده است، اظهار ناراحتی می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعری کلاسیک ممکن است برای سنین پایین‌تر چالش‌برانگیز باشد.

غزل شمارهٔ ۳۱۶۵

جان و جهان، دوش کجا بوده‌یی؟
نی غَلَطَم، در دلِ ما بوده‌یی

دوشْ زِ هَجْرِ تو جَفا دیده‌ام
ای کِه تو سُلطانِ وَفا بوده‌یی

آه که من دوش چه سان بوده‌ام
آه که تو دوش کِه را بوده‌یی

رَشک بَرَم کاش قَبا بودَمی
چون که در آغوشِ قَبا بوده‌یی

زَهره ندارم که بگویم تورا
‌بی‌منِ بیچاره چرا بوده‌یی؟

یارِ سَبُک روح، به وَقتِ گُریز
تیزتَر از بادِ صَبا بوده‌یی

بی‌تو مرا رنج و بَلا بَند کرد
باش که تو بَندِ بَلا بوده‌یی

رنگِ رُخِ خوبِ تو آخِر گُواست
در حَرَمِ لُطفِ خدا بوده‌یی

رنگْ تو داری، که زِ رنگِ جَهان
پاکی و هم رنگِ بَقا بوده‌یی

آینه‌یی، رنگِ تو عکسِ کسی‌ست
تو زِ همه رنگْ جُدا بوده‌یی
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۱۶۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.