۱۹۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۷۰۴

مرا که هست به دل کوه آهن از مردم
سبک چگونه توانم گذشتن از مردم

هزار رنگ گل از خار پای خود چینند
جماعتی که نخواهند سوزن از مردم

به چار موجه رد و قبول تن در ده
ترا که نیست میسر گسستن از مردم

تو آن زمان سر عیار پیشگان باشی
که خویش را بتوانی ربودن از مردم

به چشم بسته گل از خار می توان چیدن
به اعتزال توان طرف بستن از مردم

اگرنه تیرگی آرد طمع چرا سایل
چراغ می طلبد روز روشن از مردم

برآورند سر از جیب آسمان صائب
جماعتی که کشیدند دامن از مردم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۷۰۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۷۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.