۱۸۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۷۰۶

منم که از جگر لاله داغ می دزدم
فروغ از گهر شب چراغ می دزدم

به نیم جنبش ابرو خموش می گردم
به یک نسیم نفس چون چراغ می دزدم

اگر به مجلس می صد حدیث تلخ رود
به زیرلب همه را چون ایاغ می دزدم

سراغ می کنم از مردمان نشان ترا
دگر ز رشک نشان از سراغ می دزدم

ز داغ بی نمکی چند زخم من سوزد
ز بزم عشق نمکدان داغ می دزدم

دماغ نکهت تند نسیم زلف کراست
ز بوی سیب زنخدان دماغ می دزدم

دگر عجب گل داغی به دستش افتاده است
ز صائب این گهر شب چراغ می دزدم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۷۰۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۷۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.