هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و علاقه‌اش به معشوق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که حتی با وجود سختی‌ها و ناملایمات، همچنان خرسند است. او از بی‌توجهی معشوق شکایت دارد اما عشقش را حفظ کرده و به وصال او امیدوار است. همچنین، از جنون عشق خود و بی‌پناهی در این راه می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۵۷۱۰

به حرف تلخ ز لبهای یار خرسندم
چو طوطیان نبود چشم بر شکر خندم

مرا مکن ز سر کوی خود به خواری دور
که من به یک نگه دور از تو خرسندم

اگر علاقه به مجنون من ندارد عشق
چرا از چشم غزالان کند نظربندم

چو سرو و بید ز بی حاصلی کفایت من
همین بس است که آسوده دل ز پیوندم

به خون بیگنهان نیست تشنه غمزه تو
چنین که من به وصال تو آرزومندم

رسیده است به جایی جنون من صائب
که هیچ کس ز عزیزان نمیدهد پندم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۷۰۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۷۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.