هوش مصنوعی: این متن شعری است که از عشق، رنج، جدایی، و حوادث زندگی سخن می‌گوید. شاعر از دردها و دشواری‌های زندگی خود می‌گوید و از عشق به عنوان نیرویی یاد می‌کند که او را در برابر سختی‌ها مقاوم می‌سازد. همچنین، اشاراتی به مفاهیمی مانند تقدیر، امید، و مبارزه با دشمنان دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن‌ها برای مخاطبان جوان‌تر دشوار است. همچنین، برخی از اشارات به رنج و جدایی ممکن است برای سنین پایین‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۵۷۱۶

ز سر کلاه نمد را چگونه بردارم
که زیر تیغ حوادث همین سپر دارم

چو تخم سوخته از خاک بر نمی آید
سری که من ز خیال تو زیر پر دارم

مرا ز برگ سفر شوق کعبه غافل کرد
مگر چو آبله در راه آب بر دارم

دهم ز شوق جمال تو شستشوی نگاه
به آفتاب اگر بی رخست نظر دارم

ز طوق فاخته دیوانه ای زنجیری
رعونتی که ز آزادگی به سر دارم

توان ز دشمن دانا کناره کرد به عقل
ز تیر کج حذر از راست بیشتر دارم

کجا به سایه بال هما کنم اقبال
سعادتی که من از عشق در نظر دارم

ز دستگیری پیر مغان نیم نومید
اگر چه همچو سبو دست زیر سر دارم

دل از غبار یتیمی نمی توان برداشت
وگرنه بحر گره در دل گهر دارم

ز شوق تیغ تو از گل کنم اگر بستر
زبیقراری خون خار در جگر دارم

به کار عالم فانی نمی رود دستم
ز عجز نیست اگر دست بر کمر دارم

چو نی به ناخن من همچو نیشکر کردند
ازین چه سود که در آستین شکر دارم

کدوی پوچ ز صهبا گرانبها گردد
علاقه بیشتر از سر به درد سر دارم

گزیده است مرا پاس آشنایی خلق
وگرنه آبله ها در دل از سفر دارم

من و جدایی و آنگاه زندگی صائب
لبی به خون خود از تیغ تشنه تر دارم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۷۱۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۷۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.