هوش مصنوعی: شاعر در این متن از ضعف و ناتوانی خود می‌گوید، اما در عین حال به امید و بهار درون خود اشاره دارد. او از دردها و رنج‌های زندگی سخن می‌گوید، اما با وجود تمام سختی‌ها، چراغ امید را در دل روشن نگه داشته است. شاعر همچنین از عشق و دل‌بستگی‌هایش می‌گوید و اینکه با وجود همه‌چیز، همچنان مقاوم و استوار است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و احساسی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

غزل شمارهٔ ۵۷۲۳

ز ضعف اگر نفس بال بسته ای دارم
ز رنگ چهره زبان شکسته ای دارم

امیدوار نباشم چرا به آزادی
دل رمیده و دام گسسته ای دارم

اگر چه ظاهر من خشک تر ز آبله است
به زیر پوست بهار خجسته ای دارم

ز من گشاده شود کار می پرستان را
اگر چه همچو (سبو) دست بسته ای دارم

ز فکر لاله عذاران برون نمی آیم
همیشه زین گل بی خار دسته ای دارم

بجان رسیده ام از دست بیقراری دل
سپند آتش رخسار جسته ای دارم

زخنده ام جگر روزگار پر خون است
چو پسته گرچه دل زنگ بسته ای دارم

ز تندباد حوادث به جان نمی لرزم
که در بساط چراغ نشسته ای دارم

نیم ز صورت حال جهانیان غافل
اگر چه آینه زنگ بسته ای دارم

چو شمع دیدن من چشم می کند روشن
ز گریه دل شب روی شسته ای دارم

به تیغ حادثه از جای در نمی آیم
ز درد و داغ دل پینه بسته ای دارم

چو گل ز خنده نیاید لبم بهم صائب
اگر چه ساغر در خون نشسته ای دارم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۷۲۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۷۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.