هوش مصنوعی: شاعر در این متن از ترس‌های مختلف خود سخن می‌گوید، از ترس ستاره دنباله‌دار تا ترس از روزگار و حوادث ناگوار. او همچنین از ترس شرمساری و نیش خار می‌گوید و بیان می‌کند که حتی از ملایمت روزگار نیز می‌ترسد. در نهایت، شاعر تاکید می‌کند که از آتش دوزخ نمی‌ترسد، اما از شرمساری روز حساب می‌هراسد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ترس از روزگار و شرمساری نیاز به تجربه و بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۵۷۳۱

ز خال گوشه ابروی یار می ترسم
ازین ستاره دنباله دار می ترسم

چو مهره در دهن مار می توانم رفت
از آن دو سلسله تابدار می ترسم

ز رنگ و بوی جهان قانعم به بی برگی
خزان گزیده ام از نوبهار می ترسم

ز نیش مار به نرمی نمی توان شد امن
من از ملایمت روزگار می ترسم

شکست دشمن عاجز نه از جوانمردی است
ترا گمان که من از نیش خار می ترسم

به تنگ حوصلگان بر نمی توان آمد
از بحر بیش من از چشمه سار می ترسم

مرا ز آتش دوزخ نمی توان ترساند
ز شرمساری روز شمار می ترسم

ز سیل حادثه از جا نمی روم صائب
ز شبنم رخ آن گلعذار می ترسم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۷۳۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۷۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.