هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی‌های طبیعت و عشق می‌پردازد و از استعاره‌های مختلف مانند چشم، شبنم، گلشن و آفتاب برای بیان احساسات عمیق استفاده می‌کند. شاعر از ناتوانی در رسیدن به معشوق و حیرانی‌های عشق سخن می‌گوید و به مفاهیمی مانند صبر، حرکت و روشنایی دل اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها ممکن است برای سنین پایین‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مفاهیم مورد استفاده نیاز به تجربه و بلوغ فکری دارند.

غزل شمارهٔ ۵۷۳۲

چنان که نیل بود مانع رسیدن چشم
به خط رخ تو امان یافت از گزیدن چشم

شب گذشته کجا بوده ای که خوابیده است
بساط سبزه خط تو از چریدن چشم

ز دل چو آیینه چینم بساط حیرانی
نه شبنم که قناعت کنم به دیدن چشم

به آه و ناله محال است مهربان گردد
بتی که رام نشد از فسون دمیدن چشم

به بال بسته چه پرواز می توان کردن
چه قطع راه توان کرد از دویدن چشم

مباش بی حرکت زینهار کز گلشن
به آفتاب رسد شبنم از پریدن چشم

به روشنایی دل می توان جهان را دید
و گرنه سهل بود دیدن و ندیدن چشم

زبان و گوش چه حاجت چو هست بینایی
که با نگاه بود گفتن و شنیدن چشم

خبر ز گردش پرگار می دهد مرکز
دلیل رفتن دلهاست آرمیدن چشم

شریف را به خسیس احتیاج می افتد
که برگ کاه بود داروی پریدن چشم

چو مشت سرمه غبار وجود من صائب
به باد می رود از یک نفس کشیدن چشم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۷۳۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۷۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.