هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از دردها و رنج‌های عاشقانه و زندگی خود می‌گوید. او از انتظار کشیدن برای یار، دوری از معشوق، ناامیدی از روزگار، و احساس سوختن در آتش زندگی سخن می‌گوید. همچنین، از بی‌توجهی دیگران و تلاش بی‌ثمر خود برای جلب توجه گلایه می‌کند. در نهایت، شاعر به ناله‌های خود از هجران و دل‌تنگی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاشقانه و احساسی است که درک آن‌ها به بلوغ عاطفی و تجربه زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی و رنج ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۵۷۳۳

مرا که گفت که دست از عنان یار کشم
کشد رقیب رکاب و من انتظار کشم

مرا که هست میسر سبوکشی در دیر
چه لازم است که درد سر خمار کشم

مرا که صبحت داغی همیشه داشته ام
چه اوفتاده که دامن ز لاله زار کشم

مرا که دست و دل از روزگار سرد شده است
چسان به رشته گهرهای آبدار کشم

مرا که زندگی از آتش است همچون شمع
چرا ز شعله برون رخت چون شرار کشم

ز شوربختی من هر حباب گردابی است
چگونه کشتی ازین ورطه برکنار کشم

اگر نه خاطر روی تو در میان باشد
به روی آینه دل خط غبار کشم

چو خار خشک سزاوار سوختن شده ام
عبث چه منت مشاطه بهار کشم

به مصر رفتم و از مشتری ندیدم روی
متاع آینه خود به زنگبار کشم

به یک نسیم توجه ز خاک بردارم
ز ضعف پا به زمین چند چون غبار کشم

ندیده هجر دل ناز پرورم صائب
عجب نباشد اگر ناله های زار کشم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۷۳۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۷۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.