هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از ارزشهای درونی و تجربیات شخصی خود سخن میگوید. او به دانستن ارزشهای واقعی مانند یاقوت داغ و گهر شبچراغ اشاره میکند و از جنون گذرا و ارزش داغ ستارهسوخته سخن میگوید. همچنین، شاعر به تجربیات تلخ و شیرین زندگی مانند نمک فشانی شور و شکستها اشاره دارد و نشان میدهد که از راههای نفوذ به مشکلات آگاه است. در پایان، او از تأثیر سخنان سیاه و استفاده از تجربیات کوچک مانند دود چراغ یاد میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد.
غزل شمارهٔ ۵۷۴۱
منم که قیمت یاقوت داغ می دانم
سرشک را گهر شبچراغ می دانم
نمی دهم به دو عالم جنون یکدمه را
ستاره سوخته ام قدر داغ می دانم
چه لازم است به جام آشنا کنم لب را
نمک فشانی شور دماغ می دانم
ز پر شکستگیم بر ستم دلیر مشو
که راه رخنه دیوار باغ می دانم
ستاره ریزی کلک سیه زبان صائب
ز فیض خوردن دود چراغ می دانم
سرشک را گهر شبچراغ می دانم
نمی دهم به دو عالم جنون یکدمه را
ستاره سوخته ام قدر داغ می دانم
چه لازم است به جام آشنا کنم لب را
نمک فشانی شور دماغ می دانم
ز پر شکستگیم بر ستم دلیر مشو
که راه رخنه دیوار باغ می دانم
ستاره ریزی کلک سیه زبان صائب
ز فیض خوردن دود چراغ می دانم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۷۴۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۷۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.