۲۱۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۷۵۴

چو عکس چهره خود در پیاله می بینم
خزان در آینه برگ لاله می بینم

چرا به دست طبیبان دهم گریبان را
علاج خود ز شراب دو ساله می بینم

بیاض گردن میناست صبح صادق من
هلال عید ز موج پیاله می بینم

مرا ز سیر چمن غم، ترا نشاط رسد
تو خنده گل و من داغ لاله می بینم

گذشته است هلال رکابم از خورشید
من از فلک زدگی سوی هاله می بینم

درین چمن به چه امید تن زنم صائب
گشاد کار خود از آه و ناله می بینم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۷۵۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۷۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.