هوش مصنوعی: شاعر در این متن به بیان احساسات و عواطف خود می‌پردازد. او از بی‌خودی و مستی ناشی از عشق و طبیعت سخن می‌گوید، از رهایی از قید عقل و هوش می‌خواند و به دنبال جرأت برای بیان احساساتش است. همچنین، او از نبود همراهی صادق در جهان شکایت دارد و به خواب و فراموشی پناه می‌برد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از اشارات به مستی و بی‌خودی نیاز به درک بالاتری از ادبیات و فلسفه دارد.

غزل شمارهٔ ۵۷۶۶

کجاست باده که ناموس را به آب دهم
وداع هوش کنم، عقل را جواب دهم

من از نسیم چمن بیخودم چو شبنم گل
مگر پیاله خود را به آفتاب دهم

به این شکسته زبانی، اگر ضرور شود
زبان تیر و لب تیغ را جواب دهم

مرا که چشمه حیوان ز سینه می جوشد
چرا عنان به کف موجه سراب دهم؟

چو من ز پرتو مهتاب شیر مست شدم
چه لازم است که دردسر شراب دهم؟

به چشم بوسه زدن چون فراق می آرد
چگونه بوسه بر آن حلقه رکاب دهم؟

کجاست جرأت ، اگر صحبت اتفاق افتد
که یک پیاله به دست تو بی حجاب دهم

مرا که پرتو خورشید می برد به شتاب
نظر چگونه چو شبنم ز گلشن آب دهم؟

ربوده است نظر بازی خیال، مرا
من آن نیم که گریبان به دست خواب دهم

چو نیست یک دل بیدار در جهان صائب
همان به است که من نیز تن به خواب دهم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۷۶۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۷۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.